معنی فارسی flavous

B1

خوش‌طعم، مربوط به بو یا طعم قابل توجه.

Having a delicious flavor.

example
معنی(example):

عطر خوشمزه در حین پخت شام، آشپزخانه را پر کرد.

مثال:

The flavous aroma filled the kitchen as dinner cooked.

معنی(example):

او نت‌های خوشمزه را در شراب توصیف کرد.

مثال:

He described the flavous notes in the wine.

معنی فارسی کلمه flavous

: معنی flavous به فارسی

خوش‌طعم، مربوط به بو یا طعم قابل توجه.