معنی فارسی flaxbush
B1درختچه کتان، گیاهی که به خاطر الیافش پرورش داده میشود.
A bush that produces fibers used for textile manufacturing.
- NOUN
example
معنی(example):
درختچه کتان در آب و هوای معتدل به خوبی رشد میکند.
مثال:
The flaxbush grows well in temperate climates.
معنی(example):
کشاورزان اغلب درختچه کتان را برای الیافش میکارند.
مثال:
Farmers often plant flaxbush for its fibers.
معنی فارسی کلمه flaxbush
:
درختچه کتان، گیاهی که به خاطر الیافش پرورش داده میشود.