معنی فارسی flaxen
B1 /ˈflæk.sən/رنگی که شبیه به کتان است، معمولاً به رنگ طلایی و بلوند اشاره دارد.
Of the color of flax; a light yellowish or golden color.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Made of or resembling flax fibers.
مثال:
The couple and their children have flaxen hair.
معنی(adjective):
A pale yellow brown; the colour of dried flax stalks and of the fiber obtained therefrom.
example
معنی(example):
او موهای بلندی به رنگ کتان داشت که در نور خورشید می‌درخشید.
مثال:
She had long, flaxen hair that shone in the sunlight.
معنی(example):
رنگ کتان پارچه زیبا بود.
مثال:
The flaxen color of the cloth was beautiful.
معنی فارسی کلمه flaxen
:
رنگی که شبیه به کتان است، معمولاً به رنگ طلایی و بلوند اشاره دارد.
