معنی فارسی flaxier

B1

شکل مقایسه‌ای از فلکسی که نشان‌دهنده کیفیت بهتر یا ویژگی‌های مشابه به فلاکس می‌باشد.

Comparative form of 'flaxy', indicating a higher degree of resemblance to flax.

example
معنی(example):

نژاد جدید گیاه کتان فلکسی‌تر و پربارتر است.

مثال:

The new breed of flax plant is flaxy and more productive.

معنی(example):

پس از تحقیقات، آن‌ها دریافتند که این نوع از انواع قبلی فلکسی‌تر بود.

مثال:

After research, they found that this variety was flaxier than the previous ones.

معنی فارسی کلمه flaxier

: معنی flaxier به فارسی

شکل مقایسه‌ای از فلکسی که نشان‌دهنده کیفیت بهتر یا ویژگی‌های مشابه به فلاکس می‌باشد.