معنی فارسی flaxwoman
B2فلاکسوومن، زنی است که در بافت و تولید محصولات کتان مهارت دارد.
A woman engaged in weaving and producing flax-based textiles.
- NOUN
example
معنی(example):
فلاکسوومن با مهارت پارچههای زیبای کتان را بافت.
مثال:
The flaxwoman skillfully wove beautiful linens.
معنی(example):
در زمانهای باستان، فلاکسوومن برای نیازهای منسوجات خانگی حیاتی بود.
مثال:
In ancient times, a flaxwoman was vital for domestic textile needs.
معنی فارسی کلمه flaxwoman
:
فلاکسوومن، زنی است که در بافت و تولید محصولات کتان مهارت دارد.