معنی فارسی flayer
B2کسی که پوست حیوانات را جدا میکند، معمولاً در صنایع مربوط به شکار یا دباغی.
One who removes the skin from animals, often in the context of meat processing or tanning.
- NOUN
example
معنی(example):
فلایر با مهارت پوست حیوان را جدا کرد.
مثال:
The flayer skillfully removed the skin from the animal.
معنی(example):
در زمانهای باستان، فلایر به خاطر تکنیکهای وحشیانهاش معمولاً مورد ترس بود.
مثال:
In ancient times, a flayer was often feared for their brutal techniques.
معنی فارسی کلمه flayer
:
کسی که پوست حیوانات را جدا میکند، معمولاً در صنایع مربوط به شکار یا دباغی.