معنی فارسی fleaweed

B1

نوعی گیاه که معمولاً در محیط‌های مرطوب رشد می‌کند و می‌تواند آزاردهنده باشد.

A type of plant often found in moist environments that can be bothersome.

example
معنی(example):

فلی‌وید معمولاً در مناطق مرطوب یافت می‌شود.

مثال:

Fleaweed is often found in damp areas.

معنی(example):

کشاورزان سعی می‌کنند فلی‌وید را کنترل کنند تا از محصولات خود محافظت کنند.

مثال:

Farmers try to control fleaweed to protect their crops.

معنی فارسی کلمه fleaweed

: معنی fleaweed به فارسی

نوعی گیاه که معمولاً در محیط‌های مرطوب رشد می‌کند و می‌تواند آزاردهنده باشد.