معنی فارسی flecked

B1 /flɛkt/

مربوط به سطحی که در آن لکه‌های رنگی یا الگوهای کوچک وجود دارد.

Describing a surface that is marked with small spots or patches of color.

verb
معنی(verb):

To mark with small spots

example
معنی(example):

فرش به زیبایی با رنگ‌های متنوع لکه‌دار بود.

مثال:

The rug was beautifully flecked with multiple colors.

معنی(example):

او کت‌ای پوشیده بود که با الگوهای درخشان لکه‌دار شده بود.

مثال:

He wore a jacket that was flecked with bright patterns.

معنی فارسی کلمه flecked

: معنی flecked به فارسی

مربوط به سطحی که در آن لکه‌های رنگی یا الگوهای کوچک وجود دارد.