معنی فارسی flecken
B1نقاط یا لکههایی که ممکن است روی سطوح مختلف ظاهر شوند.
Spots or stains that may appear on various surfaces.
- NOUN
example
معنی(example):
فلیکِن میتواند به نقاط یا لکهها روی یک سطح اشاره کند.
مثال:
Flecken can refer to spots or stains on a surface.
معنی(example):
شاید لازم باشد لکهها را از پیراهن خود تمیز کنید.
مثال:
You might need to clean the flecken from your shirt.
معنی فارسی کلمه flecken
:
نقاط یا لکههایی که ممکن است روی سطوح مختلف ظاهر شوند.