معنی فارسی fleishig
B1غذاهای گوشتی خاص در خوراک یهودی، معمولا شامل گوشت حلال.
Meat dishes that are prepared according to kosher dietary laws.
- OTHER
example
معنی(example):
رستوران غذاهای فلیشیگ عالی سرو میکند.
مثال:
The restaurant serves excellent fleishig dishes.
معنی(example):
ما یک وعده غذایی فلیشیگ برای شام سفارش دادیم.
مثال:
We ordered a fleishig meal for dinner.
معنی فارسی کلمه fleishig
:
غذاهای گوشتی خاص در خوراک یهودی، معمولا شامل گوشت حلال.