معنی فارسی flemished
B1فلمهدار به معنای بهبود یافته یا تغییر داده شده به شکل جدید و زیبا است.
Improved or altered in a new and beautiful shape.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نقاشی او با رنگهای درخشان فلمهدار شده بود.
مثال:
His painting was flemished with vibrant colors.
معنی(example):
مجسمه بعد از مرمت به شکل فلمهدار درآمده بود.
مثال:
The sculpture looked flemished after the restoration.
معنی فارسی کلمه flemished
:
فلمهدار به معنای بهبود یافته یا تغییر داده شده به شکل جدید و زیبا است.