معنی فارسی flenses
B1شیئی شفاف که نور را مجدداً متمرکز میکند و در ابزارهای نوری استفاده میشود.
Transparent objects used to focus light, commonly utilized in optical devices.
- verb
verb
معنی(verb):
To strip the blubber or skin from, as from a whale, seal, etc.
example
معنی(example):
لنزها در ابزارهای نوری برای متمرکز کردن نور استفاده میشوند.
مثال:
Flenses are used in optical instruments to focus light.
معنی(example):
لنزهای مختلف میتوانند نحوه دیدن تصاویر در تلسکوپها را تغییر دهند.
مثال:
Different flenses can change how we see images in telescopes.
معنی فارسی کلمه flenses
:
شیئی شفاف که نور را مجدداً متمرکز میکند و در ابزارهای نوری استفاده میشود.