معنی فارسی flexile
B2انعطافپذیر، ویژگی مادهای که قابلیت تغییر شکل و بازگشت به حالت اولیه را دارد.
Capable of bending easily without breaking; flexible.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Flexible; capable of being repeatedly flexed without breaking
example
معنی(example):
شاخههای انعطافپذیر به آرامی در باد تاب میخوردند.
مثال:
The flexile branches swayed gently in the wind.
معنی(example):
مواد انعطافپذیر برای ساخت محصولات انعطافپذیر عالی هستند.
مثال:
Flexile materials are great for making flexible products.
معنی فارسی کلمه flexile
:
انعطافپذیر، ویژگی مادهای که قابلیت تغییر شکل و بازگشت به حالت اولیه را دارد.