معنی فارسی flexing
B1 /ˈflɛksɪŋ/عملی است که در آن عضلات را کشش می‌دهند یا به سمت خود می‌کشند تا قدرت یا توانایی خود را نشان دهند.
The act of bending or moving to show strength or enhance flexibility.
- verb
- noun
To bend something.
To repeatedly bend one of one's joints.
To move part of the body using one's muscles.
To tighten the muscles for display of size or strength.
(by extension) To flaunt one's superiority.
The action of the verb flex; a bending of something, a tightening of the muscles.
منعطف شدن برای سالم و تندرست ماندن مهم است.
Flexing is important for staying fit and healthy.
منعطف شدن می‌تواند به جلوگیری از آسیب‌ها در فعالیت‌های جسمی کمک کند.
Flexing can help prevent injuries during physical activities.
معنی فارسی کلمه flexing
:
عملی است که در آن عضلات را کشش می‌دهند یا به سمت خود می‌کشند تا قدرت یا توانایی خود را نشان دهند.
