معنی فارسی flibbertigibbety
B1فلیبرتیگیبتی به شخصی اطلاق میشود که بیقرار و پرتکاپو است.
A chattering or flighty person.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دختر فلیبرتیگیبتی نمیتوانست برای مدت طولانی ساکت بنشیند.
مثال:
The flibbertigibbety girl couldn't sit still for long.
معنی(example):
طبیعت فلیبرتیگیبتی او کار را برای تمرکز دشوار کرده بود.
مثال:
His flibbertigibbety nature made it hard for him to concentrate.
معنی فارسی کلمه flibbertigibbety
:
فلیبرتیگیبتی به شخصی اطلاق میشود که بیقرار و پرتکاپو است.