معنی فارسی flicker out
B1خاموش و از بین رفتن نوری، که به تدریج کم و کم میشود.
To gradually extinguish or disappear.
- VERB
example
معنی(example):
شمع وقتی که مومش تمام شد شروع به خاموش شدن کرد.
مثال:
The candle started to flicker out as it ran out of wax.
معنی(example):
ستارهها یکی یکی به تدریج خاموش شدند وقتی که سپیدهدم نزدیک شد.
مثال:
The stars flickered out one by one as dawn approached.
معنی فارسی کلمه flicker out
:
خاموش و از بین رفتن نوری، که به تدریج کم و کم میشود.