معنی فارسی flightiest
B1پرواز بهتری نسبت به دیگران، احساس سبکی و قدرت در پرواز یک وسیله را به تصویر می‌کشد.
Describing the most agile or responsive in flight among various options; often used in comparison.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Given to unplanned and silly ideas or actions.
معنی(adjective):
(of a bird) That flies easily or often.
معنی(adjective):
Swift.
example
معنی(example):
این مدل از همه طراحی‌های ما پرواز بهتری دارد.
مثال:
This model is the flightiest among all our designs.
معنی(example):
او گزینه پروازی بهتری را برای ماجراجویی بعدی‌اش ترجیح می‌دهد.
مثال:
She prefers the flightiest option for her next adventure.
معنی فارسی کلمه flightiest
:
پرواز بهتری نسبت به دیگران، احساس سبکی و قدرت در پرواز یک وسیله را به تصویر می‌کشد.
