معنی فارسی flinders
B1 /ˈflɪndəz/به تکههای کوچک و خرد شده از یک ماده خاص اشاره دارد.
Small fragments or splinters of material.
- noun
noun
معنی(noun):
Fragments, splinters
example
معنی(example):
پارهسنگهای سنگی در زمین پراکنده بودند.
مثال:
The flinders of rock lay scattered on the ground.
معنی(example):
او تکههای شیشه را برداشت تا از بریدن خود جلوگیری کند.
مثال:
He picked up the flinders of glass to avoid cutting himself.
معنی فارسی کلمه flinders
:
به تکههای کوچک و خرد شده از یک ماده خاص اشاره دارد.