معنی فارسی flipchart
B1نوعی تخته که ورقهای بزرگی دارد و معمولاً در ارائهها یا آموزشها استفاده میشود.
A portable writing surface consisting of a large pad of paper attached to an easel.
- noun
noun
معنی(noun):
A large pad, usually supported on a stand, used for (typically handwritten) presentations.
example
معنی(example):
ارائهدهنده نکات مهم را روی تخته ورقزن نوشت.
مثال:
The presenter wrote important points on the flipchart.
معنی(example):
تختههای ورقزن ابزارهای عالی برای جلسات طوفان فکری هستند.
مثال:
Flipcharts are great tools for brainstorming sessions.
معنی فارسی کلمه flipchart
:
نوعی تخته که ورقهای بزرگی دارد و معمولاً در ارائهها یا آموزشها استفاده میشود.