معنی فارسی flirtable

B1

قابل فلیرت کردن، به عنوان فردی که می‌توان با او به راحتی flirt کرد.

Able to be flirted with; having a charming or playful demeanor.

example
معنی(example):

او بسیار فلیرتابل است و همیشه همه را جذب می‌کند.

مثال:

He's quite flirtable, always charming everyone around him.

معنی(example):

دختران به دلیل رفتار بازیگوشش او را فلیرتابل می‌دانند.

مثال:

Girls find him flirtable because of his playful nature.

معنی فارسی کلمه flirtable

: معنی flirtable به فارسی

قابل فلیرت کردن، به عنوان فردی که می‌توان با او به راحتی flirt کرد.