معنی فارسی fliskiest

B1

فلیسکیرترین به معنای پرجنب‌وجوش‌ترین و فعال‌ترین است.

The most lively and active.

example
معنی(example):

از بین تمام گربه‌ها، او فلیسکیرترین بود.

مثال:

Out of all the cats, she was the fliskiest.

معنی(example):

او می‌توانست فلیسکیرترین ترفندها را انجام دهد.

مثال:

He could do the fliskiest tricks of all.

معنی فارسی کلمه fliskiest

: معنی fliskiest به فارسی

فلیسکیرترین به معنای پرجنب‌وجوش‌ترین و فعال‌ترین است.