معنی فارسی floatages
B1جمع کلمه تعلق، به وضعیتهای متعدد شناوری اشیاء در آب اشاره دارد.
Plural form of floatage; refers to multiple instances of being buoyant.
- NOUN
example
معنی(example):
تعلقهای دریاچه با تغییر فصول متفاوت بودند.
مثال:
The floatages in the lake varied with the seasons.
معنی(example):
تعلقهای مختلف بسته به سطح آب قابل مشاهده هستند.
مثال:
Different floatages can be seen depending on the water level.
معنی فارسی کلمه floatages
:
جمع کلمه تعلق، به وضعیتهای متعدد شناوری اشیاء در آب اشاره دارد.