معنی فارسی floodlighted
B1با نور قوی مشخص شده، به کار بردن نور قوی برای روشن کردن یک مکان به ویژه در شب.
Illuminated by powerful lights, typically for clarity during nighttime events.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
استادیوم برای بازی شبانه به شدت روشن شد.
مثال:
The stadium was floodlighted for the evening game.
معنی(example):
آنها برای جشنواره منطقه را به شدت روشن کردند.
مثال:
They floodlighted the area for the festival.
معنی فارسی کلمه floodlighted
:با نور قوی مشخص شده، به کار بردن نور قوی برای روشن کردن یک مکان به ویژه در شب.