معنی فارسی floppiness
B1لرزش به حالتی اطلاق میشود که چیزی به اندازه کافی سفت نیست و به راحتی خم میشود یا ناپایدار است.
The quality or state of being floppy; lacking firmness or stability.
- NOUN
example
معنی(example):
لرزیدن اسباب بازی باعث شد که بازی با آن مفرح باشد.
مثال:
The floppiness of the toy made it fun to play with.
معنی(example):
لرزش پارچه باعث میشود که راحتتر بتوان آن را شکل داد.
مثال:
The floppiness of the fabric makes it easy to manipulate.
معنی فارسی کلمه floppiness
:لرزش به حالتی اطلاق میشود که چیزی به اندازه کافی سفت نیست و به راحتی خم میشود یا ناپایدار است.