معنی فارسی florification

B1

فرایند یا حالت شکوفا شدن.

The process of flowering.

example
معنی(example):

شکوفایی گیاه به دلیل نور خورشید کافی بود.

مثال:

The florification of the plant was due to adequate sunlight.

معنی(example):

شکوفایی زمانی رخ می‌دهد که یک گیاه وارد مرحله گلدهی می‌شود.

مثال:

Florification occurs when a plant enters its blooming phase.

معنی فارسی کلمه florification

:

فرایند یا حالت شکوفا شدن.