معنی فارسی floter

B1

عمل شناور شدن به ویژه به وسیله‌ی اشیاء سبک.

To float or glide on the surface of a liquid.

example
معنی(example):

کودکان عاشق معلق شدن بر روی قایق‌های بادی خود هستند.

مثال:

Kids love to floter on their inflatable rafts.

معنی(example):

ما امسال تابستان در استخر معلق خواهیم شد.

مثال:

We will floter down the pool this summer.

معنی فارسی کلمه floter

: معنی floter به فارسی

عمل شناور شدن به ویژه به وسیله‌ی اشیاء سبک.