معنی فارسی flotsam
B1 /ˈflɒtsəm/اجسامی که در دریا یا آبهای دیگر شناور میشوند و معمولاً بدون کنترل قایقها رها میشوند.
Debris or wreckage floating on the water, especially after a shipwreck.
- noun
noun
معنی(noun):
Debris floating in a river or sea, in particular fragments from a shipwreck.
example
معنی(example):
پس از طوفان، ما اجسامی شناور را در سواحل پیدا کردیم.
مثال:
After the storm, we found flotsam scattered along the beach.
معنی(example):
اجسامی شناور میتواند شامل هر چیزی از چوب تا پلاستیک باشد.
مثال:
Flotsam can include anything from wood to plastic.
معنی فارسی کلمه flotsam
:
اجسامی که در دریا یا آبهای دیگر شناور میشوند و معمولاً بدون کنترل قایقها رها میشوند.