معنی فارسی flouter
B2کسی که به قوانین یا نُرمها بیاعتنایی میکند و آنها را زیر پا میگذارد.
One who disregards or mocks social conventions or rules.
- NOUN
example
معنی(example):
او به عنوان کسی که قوانین را نادیده میگیرد شناخته میشود.
مثال:
He is known as a flouter of conventions.
معنی(example):
او کسی است که همیشه به هنجارها چالش میزند.
مثال:
She is a flouter, always challenging the norms.
معنی فارسی کلمه flouter
:
کسی که به قوانین یا نُرمها بیاعتنایی میکند و آنها را زیر پا میگذارد.