معنی فارسی flowergirl
B1دختری که در مراسم عروسی به عنوان دختر گل عمل میکند و گلها را حمل میکند.
A young girl in a wedding who carries flowers.
- NOUN
example
معنی(example):
دختر گل در لباس سفیدش فوقالعاده دوستداشتنی بود.
مثال:
The flowergirl was adorable in her white dress.
معنی(example):
هر عروسی به یک دختر گل نیاز دارد تا جذابیت بیشتری ببخشد.
مثال:
Every wedding needs a flowergirl to add charm.
معنی فارسی کلمه flowergirl
:
دختری که در مراسم عروسی به عنوان دختر گل عمل میکند و گلها را حمل میکند.