معنی فارسی flu
A2 /fluː/بیماری ویروسی که با علائمی مانند تب، سردرد و درد عضلانی مشخص میشود.
A viral infection that causes symptoms such as fever, headache, and muscle aches.
- noun
noun
معنی(noun):
Influenza.
معنی(noun):
Stomach flu.
example
معنی(example):
آنفولانزا میتواند باعث احساس خستگی و درد در بدن شود.
مثال:
Flu can make people feel very tired and achy.
معنی(example):
زدن واکسن آنفولانزا میتواند به پیشگیری از بیماری کمک کند.
مثال:
Getting a flu shot can help prevent illness.
معنی فارسی کلمه flu
:
بیماری ویروسی که با علائمی مانند تب، سردرد و درد عضلانی مشخص میشود.