معنی فارسی fluencies
B2تسلط، مهارت در صحبت کردن به طرز روان و بیخطا. این واژه معمولاً در یادگیری زبانها به کار میرود.
The ability to speak a language smoothly and without hesitation, often used in language learning contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
تسلط او به چندین زبان، مصاحبهکنندگان را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
Her fluencies in multiple languages impressed the interviewers.
معنی(example):
تسلطها میتوانند از یک سخنران به سخنران دیگر بسیار متغیر باشند.
مثال:
Fluencies can vary widely from one speaker to another.
معنی فارسی کلمه fluencies
:تسلط، مهارت در صحبت کردن به طرز روان و بیخطا. این واژه معمولاً در یادگیری زبانها به کار میرود.