معنی فارسی fluoridates
B1فلورید کردن یعنی افزودن فلوراید به آب یا محصولات دیگر به منظور بهبود سلامت دندانها و پیشگیری از پوسیدگی.
To add fluoride to water or other materials to help prevent tooth decay and promote dental health.
- verb
verb
معنی(verb):
To add fluoride to something, especially to drinking water in order to reduce tooth decay.
example
معنی(example):
شهر آب خود را فلوراید میکند تا سلامت دندانها را بهبود بخشد.
مثال:
The city fluoridates its water supply to improve dental health.
معنی(example):
بسیاری از جوامع برای حفظ سلامت اقدام به فلورید کردن آب شرب خود میکنند.
مثال:
Many communities fluoridate their drinking water as a health measure.
معنی فارسی کلمه fluoridates
:
فلورید کردن یعنی افزودن فلوراید به آب یا محصولات دیگر به منظور بهبود سلامت دندانها و پیشگیری از پوسیدگی.