معنی فارسی fluoroscopies

B1

شکل جمع فلوروسکوپی; اشاره به چندین عمل تصویربرداری با استفاده از فلوروسکوپی.

The plural form of fluoroscopy; indicates multiple instances of this imaging technique.

example
معنی(example):

چندین فلوروسکوپی برای اطمینان از تشخیص صحیح انجام شد.

مثال:

Multiple fluoroscopies were performed to ensure accurate diagnosis.

معنی(example):

قبل از تصمیم‌گیری درباره برنامه درمانی، فلوروسکوپی‌ها را بررسی کردیم.

مثال:

We reviewed the fluoroscopies before deciding on the treatment plan.

معنی فارسی کلمه fluoroscopies

:

شکل جمع فلوروسکوپی; اشاره به چندین عمل تصویربرداری با استفاده از فلوروسکوپی.