معنی فارسی flusher

B1

فلاشر، شخصی که مسئولیت نظافت و نگهداری از مکان‌های عمومی را برعهده دارد.

A person responsible for maintaining cleanliness in public facilities.

example
معنی(example):

فلاشر مشکل را سریعاً برطرف کرد.

مثال:

The flusher handled the problem quickly.

معنی(example):

یک فلاشر نظارت بر تمیزی امکانات دستشویی را تضمین می‌کند.

مثال:

A flusher ensures the cleanliness of the restroom facilities.

معنی فارسی کلمه flusher

: معنی flusher به فارسی

فلاشر، شخصی که مسئولیت نظافت و نگهداری از مکان‌های عمومی را برعهده دارد.