معنی فارسی flutemouth

B1

دهانی که شکل یا ویژگی‌های خاصی دارد و به تولید صدا کمک می‌کند.

A mouth shape that resembles a flute, often used in sound production.

example
معنی(example):

این موجود به خاطر دهان فلوتی خود شناخته می‌شود که به آن اجازه می‌دهد صداهای منحصر به فردی تولید کند.

مثال:

The creature is known for its flutemouth, allowing it to produce unique sounds.

معنی(example):

حیواناتی که دهان فلوتی دارند می‌توانند اغلب از موجودات دیگر تقلید کنند.

مثال:

Animals with flutemouths can often mimic other creatures.

معنی فارسی کلمه flutemouth

:

دهانی که شکل یا ویژگی‌های خاصی دارد و به تولید صدا کمک می‌کند.