معنی فارسی flutework
B2عمل یا اجرا در نواختن فلوت، معمولاً به صورت حرفهای.
The act or craft of playing the flute, often done professionally.
- NOUN
example
معنی(example):
کار فلوت این موسیقیدان بینظیر و مجذوبکننده است.
مثال:
The flutework of this musician is exceptional and mesmerizing.
معنی(example):
او در کار فلوت برای ارکسترها تخصص دارد.
مثال:
She specializes in flutework for orchestras.
معنی فارسی کلمه flutework
:عمل یا اجرا در نواختن فلوت، معمولاً به صورت حرفهای.