معنی فارسی flutterer
B1فرد یا شیء که به سرعت و به صورت نوسانی حرکت میکند.
A person or creature that flutters or moves lightly and quickly.
- NOUN
example
معنی(example):
پروانه یک پرندهی چرخی است که در اطراف گلها در حرکت است.
مثال:
The butterfly is a flutterer that flits around flowers.
معنی(example):
او یک فرد پر جنب و جوش است و همیشه از یک کار به کار دیگر میرود.
مثال:
She is a flutterer, always moving from one task to another.
معنی فارسی کلمه flutterer
:فرد یا شیء که به سرعت و به صورت نوسانی حرکت میکند.