معنی فارسی fly-fish

B1

نوعی ماهی‌گیری که از طعمه‌های مصنوعی به نام مگس استفاده می‌شود.

A fishing technique that involves using artificial flies as bait.

verb
معنی(verb):

To fish using a fly (fishing lure) as bait.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند در آخر هفته در رودخانه ماهی‌گیری با پرواز کنند.

مثال:

They decided to fly-fish in the river over the weekend.

معنی(example):

ماهی‌گیری با پرواز به فنون و تجهیزات خاصی نیاز دارد.

مثال:

Fly-fishing requires specific techniques and gear.

معنی فارسی کلمه fly-fish

: معنی fly-fish به فارسی

نوعی ماهی‌گیری که از طعمه‌های مصنوعی به نام مگس استفاده می‌شود.