معنی فارسی fly-in-the-face-of

B1

در تضاد بودن با چیزی یا نابود کردن مفهوم یا اعتبار آن، به ویژه در مورد قوانین یا انتظارات.

To contradict or oppose something, especially established rules or beliefs.

example
معنی(example):

اقدامات او در تضاد با تمام قوانینی است که ما تعیین کرده‌ایم.

مثال:

His actions fly in the face of all the rules we established.

معنی(example):

تصمیم برای ادامه پروژه در تضاد با تعهدات قبلی ماست.

مثال:

The decision to continue the project flies in the face of our earlier commitments.

معنی فارسی کلمه fly-in-the-face-of

: معنی fly-in-the-face-of به فارسی

در تضاد بودن با چیزی یا نابود کردن مفهوم یا اعتبار آن، به ویژه در مورد قوانین یا انتظارات.