معنی فارسی fly-past

B2

پرواز یک وسیله نقلیه هوایی که در نمای نزدیک مشاهده می‌شود.

A flight by an aircraft that passes overhead, usually for display.

example
معنی(example):

هواپیما برای تماشاگران یک پرواز گذری انجام داد.

مثال:

The aircraft performed a fly-past for the spectators.

معنی(example):

در حین مراسم، یک پرواز گذری توسط جت‌ها انجام شد.

مثال:

During the ceremony, there was a fly-past by the jets.

معنی فارسی کلمه fly-past

: معنی fly-past به فارسی

پرواز یک وسیله نقلیه هوایی که در نمای نزدیک مشاهده می‌شود.