معنی فارسی flyblow
B1تخم‌گذاری مگس، به‌ویژه در گوشت، به تخم گذاشتن مگس‌ها در غذا اشاره دارد که باعث خرابی آن می‌شود.
The act of flies laying eggs in decaying meat or food, leading to spoilage.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
The larva of the blowfly, especially when found on rotten meat.
verb
معنی(verb):
To deposit eggs upon, as a blowfly does on meat; to cause to be maggoty.
معنی(verb):
(by extension) To taint or contaminate.
example
معنی(example):
گوشت به دلیل تخم‌گذاری مگس خراب شده بود.
مثال:
The meat was spoiled due to flyblow.
معنی(example):
تخم‌گذاری مگس می‌تواند باعث غیرقابل خوردن شدن غذا شود.
مثال:
Flyblow can cause food to be inedible.
معنی فارسی کلمه flyblow
:
تخم‌گذاری مگس، به‌ویژه در گوشت، به تخم گذاشتن مگس‌ها در غذا اشاره دارد که باعث خرابی آن می‌شود.
