معنی فارسی flyfishing

B2

فرآیند ماهی‌گیری با استفاده از طعمه مصنوعی و تکنیک‌های خاص.

A method of fishing using artificial flies for bait.

noun
معنی(noun):

A form of angling whereby the weight of the line is used to cast the lure, i.e. the fly

example
معنی(example):

ماهی‌گیری با پرواز نیاز به مهارت و صبر دارد.

مثال:

Flyfishing requires skill and patience.

معنی(example):

او از ماهی‌گیری با پرواز به عنوان یک سرگرمی آرامش‌بخش لذت می‌برد.

مثال:

He enjoys flyfishing as a relaxing hobby.

معنی فارسی کلمه flyfishing

: معنی flyfishing به فارسی

فرآیند ماهی‌گیری با استفاده از طعمه مصنوعی و تکنیک‌های خاص.