معنی فارسی flytime

B1

زمانی خاص برای ماهیگیری که در آن ماهی‌ها به مگس‌های مصنوعی بیشتری پاسخ می‌دهند.

The specific time when fish are actively feeding on flies.

example
معنی(example):

زمان مگس‌زدن است و ماهی‌ها در حال گاز زدن هستند!

مثال:

It's flytime, and the fish are biting!

معنی(example):

در زمان مگس‌زدن، ماهی‌گیران معمولاً موفقیت‌های زیادی دارند.

مثال:

During flytime, anglers often have great success.

معنی فارسی کلمه flytime

: معنی flytime به فارسی

زمانی خاص برای ماهیگیری که در آن ماهی‌ها به مگس‌های مصنوعی بیشتری پاسخ می‌دهند.