معنی فارسی flywheels
B2چرخندهای که انرژی را ذخیره میکند و در عملکرد ماشینآلات نقش دارد.
A mechanical device that stores rotational energy.
- noun
noun
معنی(noun):
A rotating mass used to maintain the speed of a machine within certain limits while the machine receives or releases energy at a varying rate.
example
معنی(example):
چرخهای پرهای انرژی را ذخیره میکنند تا ماشینها به آرامی کار کنند.
مثال:
Flywheels store energy to keep machines running smoothly.
معنی(example):
در موتورها، چرخهای پرهای میتوانند به کاهش لرزشها کمک کنند.
مثال:
In engines, flywheels can help reduce vibrations.
معنی فارسی کلمه flywheels
:
چرخندهای که انرژی را ذخیره میکند و در عملکرد ماشینآلات نقش دارد.