معنی فارسی fm.
B1مدولاسیون فرکانس، تکنیکی برای انتقال سیگنالهای رادیویی یا صوتی که به کیفیت بالای صدا کمک میکند.
A technique for broadcasting sound and signals using varying frequencies.
- OTHER
example
معنی(example):
ایستگاه رادیویی برای صدای با کیفیت از FM استفاده میکند.
مثال:
The radio station uses FM for high-quality sound.
معنی(example):
FM مخفف مدولاسیون فرکانس است، روشی که در ارتباطات الکترونیکی استفاده میشود.
مثال:
FM stands for frequency modulation, a method used in electronic communication.
معنی فارسی کلمه fm.
:
مدولاسیون فرکانس، تکنیکی برای انتقال سیگنالهای رادیویی یا صوتی که به کیفیت بالای صدا کمک میکند.