معنی فارسی fn
B1fn تابعی در برنامهنویسی است که برای انجام یک عمل خاص طراحی شده است.
A typical shorthand for 'function' in programming contexts.
- OTHER
example
معنی(example):
لطفاً تابع fn را در اسکریپت فراخوانی کنید.
مثال:
Please call the function fn in the script.
معنی(example):
پارامتر fn برای این عملیات الزامی است.
مثال:
The fn parameter is required for this operation.
معنی فارسی کلمه fn
:
fn تابعی در برنامهنویسی است که برای انجام یک عمل خاص طراحی شده است.