معنی فارسی fob watch

B1

ساعت فوب، ساعتی که معمولاً با زنجیری به جیب متصل می‌شود و می‌تواند به عنوان لوازم جانبی استفاده شود.

A pocket watch that is attached to a chain and typically carried in a pocket.

example
معنی(example):

او قبل از ورود به جلسه ساعت فوبش را چک کرد.

مثال:

He checked his fob watch before entering the meeting.

معنی(example):

فروشگاه عتیقه یک ساعت فوب زیبا برای نمایش داشت.

مثال:

The antique shop had a beautiful fob watch on display.

معنی فارسی کلمه fob watch

: معنی fob watch به فارسی

ساعت فوب، ساعتی که معمولاً با زنجیری به جیب متصل می‌شود و می‌تواند به عنوان لوازم جانبی استفاده شود.