معنی فارسی focally
B1بهصورت متمرکز، به معنای هدایت توجه به یک نقطه خاص یا موضوع در گفتگو یا فعالیتی است.
In a manner that is focused on a particular point or aspect.
- ADVERB
example
معنی(example):
این پروژه بهطور متمرکز بر بهبود ارتباطات تمرکز داشت.
مثال:
The project focused focally on improving communication.
معنی(example):
او بهطور متمرکز درباره مسائل اصلی در طول بحث صحبت کرد.
مثال:
He spoke focally about the main issues during the debate.
معنی فارسی کلمه focally
:
بهصورت متمرکز، به معنای هدایت توجه به یک نقطه خاص یا موضوع در گفتگو یا فعالیتی است.