معنی فارسی foddered

B1

خوراک داده شده، به معنای تغذیه کردن دام‌ها با خوراک.

Fed with fodder, typically referring to livestock.

verb
معنی(verb):

To feed animals (with fodder).

example
معنی(example):

گاوها به‌طور روزانه خوراک داده می‌شدند تا رشدشان تضمین شود.

مثال:

The cattle were foddered daily to ensure their growth.

معنی(example):

در زمستان، دام‌ها با چمن خشک خوراک داده می‌شدند.

مثال:

During winter, the animals were foddered with hay.

معنی فارسی کلمه foddered

: معنی foddered به فارسی

خوراک داده شده، به معنای تغذیه کردن دام‌ها با خوراک.