معنی فارسی foggage

B1

مه غلیظ، برای توصیف حالت جوی که در آن بخار آب در هوا جمع می‌شود و باعث کاهش دید می‌گردد.

A thick fog; a meteorological condition characterized by low visibility due to condensed water vapor in the atmosphere.

example
معنی(example):

مه باعث شد تا دیدن جاده دشوار باشد.

مثال:

The foggage made it difficult to see the road.

معنی(example):

در اوایل صبح، مه تمام دره را در بر گرفته بود.

مثال:

In the early morning, the foggage enveloped the entire valley.

معنی فارسی کلمه foggage

: معنی foggage به فارسی

مه غلیظ، برای توصیف حالت جوی که در آن بخار آب در هوا جمع می‌شود و باعث کاهش دید می‌گردد.